خانم ها و آقایان، مهمانان گرامی و همکاران عزیز، سلام بر شما باد!
خرسندم که در جمع شما قرار دارم و به نمایندگی از همکاران عزیزم در مجمع همزیستی و رهایی – مهر، موجودیتِ آن را اعلام می کنم.
شاید نخستین پرسشی که در اذهان خطور نماید این خواهد بود که با وجودِ نهاد های گوناگون در رابطه با افغانستان چه نیازی به ایجاد مجمع مهر است؟. جا دارد توضیح بدهم سیرِ شتابان تحولات در عرصه های فکری، رویکرد های سیاسی، ذائقه های فرهنگی، دادخواهی های مدنی، شاخص های حقوق بشری، دگردیسی هایی در روابط بین الملل و سنجش های استراتیژیک، همگان را فرا می خواند تا چشم انداز های شان را در هماهنگی با “منطقِ تغییر” همسو نمایند.
بحثِ تغییر در منابع و ماهیت قدرت و همچنان مشروعیت نیز نگاهِ جدیدی را می طلبد، به همین لحاظ با مهندسی های کلیشه ای، نوستالژی های گذشته گرا و روایت های بدون عقبه های معرفتی نمی شود زبانِ زمان را فهمید و سنجه های آینده نگرانه ارائه داد، بنابراین در شرایطِ موجود نیاز احساس می شود تا برای پرسش های معاصر، پاسخ های متناسب با آن ها ارائه گردند و تجربه های جدیدی روی دست گرفته شوند. از همین رو “مجمع همزیستی و رهایی” که به لحاظ اجتماعی خود را متعهد به کار روشنفکری و جهتیابی انسانی می داند، از همین رهگذر با واقعیت های موجود روبرو می شود و جهت گیری می کند، این در حالیست که الگوهای روشنفکری معاصر را از نظر نمی اندازد، اما از مدل جدیدی سخن می گوید، به گونۀ که گرانیگاه گفتمانی خودش را گذار از ایدئولوژی مأبی، ترویج تفکر انتقادی، نفی ذات گرایی، نقدِ مناسبات قدرت در راستای بازگشایی افق های جدیدِ “کنش های بیناذهنی”، پرداختن به رنج های اجتماعی و گذار از یکسویگی در جهتِ به رسمیت شناسی صدا های متکثر، تعریف می نماید، مفاهیمی که چهرۀ “مجمع مهر” با ترکیبِ آنها آراسته شده است.
در شرایط کنونی افزون بر “گفتگو” و “نقد” بحثِ “تنقیحِ پیشداوری” و طرح به رسمیت شناسی و ارج گزاری “دیگری” نیز از ضرورت های عمدة روند های روشنفکری به شمار می روند. اگر روشنفکرِ دیروز در جو روایت های کلان نفس می کشید و میان “خود” و “دیگری” خط کشی می کرد، اما امروز ایجاب می کند بیشتر از هر چیز دیگر به شئون انسانی اندیشیده شود و مسئولیتِ اخلاقی نسبت به جذابیتِ ایدئولوژیک در اولویت قرار گیرد، همچنان “حقیقت” و “مدنیت” به عنوانِ قطب نمای راه مد نظر باشند، چیزی که مجمع مهر بدانها پابند و وفادار است.
در واقع “مجمع مهر” تجربۀ جدیدی از تلاش روشنفکری است که محور هایی مانند: اندیشۀ فلسفی، انگیزۀ فرهنگی، نقدِ اجتماعی، چشم اندازِ مدنی و اصل قرار دادنِ ارزش های حقوق بشری را با هم سازگار می کند و بر انسجام ظرفیت های ضد افراط گرایی در میدان عمل تأکید می نماید، به زبان دیگر “مجمع مهر” با اتکا به معرفت شناسی انسان محور، معطوفِ سازگار سازی هرچه بیشتر ظرفیت های ضد افراط گرایی و توسعۀ آن برای واکنش مناسب در برابرآن است.
اگر تعریفی از “مجمع مهر” ارائه بدهیم، خواهیم گفت که “مجمع همزیستی و رهایی – مهر” روندِ مطالبه محوریست که با خواسته های سیاسی، فرهنگی و نگاه تمدنی، در هماهنگی با ارزش های حقوق بشری، هنجار های دموکراتیک و فضیلتِ عدالت اجتماعی، قضایای افغانستان را دنبال می کند، به همین جهت تأکید می کنیم که “مجمع مهر” برای استقرار جامعۀ آزاد و عاری از تبعیض و نابرابری در تمامی عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، طبقاتی، ملی و جنسیتی فعالیت میکند و تغییرِ اجتماعی را بر بنیان توسعۀ پایدار کانونی می انگارد، از همین رو در رابطه با تغییرِ افغانستان در مسیرِ روند های دموکراتیک تأکید می کند، همچنان از هیچ منبعی دستور نمی گیرد، به سوی چپ و راست نمی لغزد و قرائت های مذهبی، قومی و ایدئولوژی های ناهمساز با ارزش های مدنی و تمدنی ما را برنمی تابد.
در واقع “مجمع مهر” از راه سومی سخن می گوید که با وجودِ موضع آشتی ناپذیر با افراط گرایی و ایده لوژی های تروریستی، عوامل بحران و فروپاشی نظام افغانستان را نیز مقصر می داند و محکوم می کند. بنابراین هنگام جستجوی “حقیقت”، بی وقفه بر تفکرِ انتقادی و بازاندیشانه تکیه می کند و قابلیتِ پرسشگری خود را در راه آزادی و عدالت در قربانگاه مصلحت های ساختگی فدا نمی نماید.
از همین رو “مجمع مهر” مسئولیت اخلاقی خود می داند که نه تنها با رویکردِ انتقادی به قضایای داخل کشور، منطقه و جهانِ معاصر می نگرد، بلکه با رهایی از تعصب و قید و بند های ایدئولوژیکِ قومی و مذهبی فقط به انسانِ افغانستان برای همزیستی احترام آمیز می اندیشد، مفهومی که انتزاعی نیست بلکه با توجه به مشکلات، رنج ها، امیدها و انتظاراتِ مردم افغانستان مطرح می شود.
با وجودِ اینکه “مجمع مهر” می داند که زنان و مردان افغانستان با خشونتِ سیستماتیک طالبان روبرو هستند، اما این امرِ فاجعه بار موجب نمی شود که تلاش های بی وقفه در راستای همسویی ظرفیت های ضدِ افراط گرایی انجام نشود، در این صورت است که امید برای امکانِ گذار از “وضعیت موجود” بیشتر می شود و زمینۀ تجربۀ جایگاه بخشیدن به مقولۀ “انسانِ شهروند” افغانستان برجسته می گردد، در این صورت “مجمع مهر” تعلقِ خاطرش را به “سیاست” و “قدرت” فراتر از “جذابیت ایدئولوژیک”، قرائت مذهبی و گرایش قومی؛ بلکه از منظرِ “مسئولیتِ اخلاقی” در نظر می گیرد، به گونۀ که به قدرت می اندیشد اما برای قدرت نمی اندیشد.
دوستان گرامی! مجمع مهر در نتیجۀ ماه ها تبادل نظرِ معطوف به تولید روایت راهبردی خویش اعلام موجودیت می کند، روایت راهبردی که می تواند گفتمانی برای تغییر را کلید بزند، البته مرادِ من از گفتمان همانا دستگاه بینشی است که از راه زبان نهادینه می شود و بر ذهنیت ها اثر میگذارد، این چیزی است جامعۀ ما در شرایط پیچیدۀ کنونی بدان به گونۀ جدی نیازمند است.
زیرا سرانجام طالبان رفتنی هستند، به لحاظ اینکه:”هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود”، اما مهم این است که آیا مجموعه های معارض با طالبان سخنی برای گفتن یا به تعبیری “زبان مشترک” برای عبور از وضعیتِ موجود دارند؟، به همین جهت است که “مجمع همزیستی و رهایی” تلاش هایش را همگون می کند.
اگر قرار باشد در همین مجلس به گونۀ فی الجمله از مفهوم سازی ها و ارزش های “مجمع مهر” برای تغییرِ وضعیت، سخن بگوییم به گونۀ فهرست وار خواهم گفت که:
مجمع مهر نظام ارزشی مبتنی بر بینش خِرَدگرا و اعتدالی را به عنوان رویکردِ جایگزینِ مناسب در برابرِ رویه های افراطی و تفریطی ارجح می شمارد، وضعیتی که در آن کثرت گرایی و رواداری مصداق های عینی داشته باشند. البته طرح این مباحث موجب نمی شوند که در برابرِ نارواداری موجود رویکردِ منفعلانه داشته باشیم، منطق پارادوکسِ تساهل حکم می کند که “برای داشتنِ جامعۀ بردبار، باید نسبت به نابردباری، نابردبار باشیم”، بویژه اینکه شقاوت در شرایطِ موجود متأسفانه در افغانستان حد و مرزی ندارد و به شرِ مطلق مبدل شده است.
داشتن نگاه تمدنی برای “مجمع همزیستی و رهایی” در رابطه با تحولات از اهمیتِ فراوان برخوردار است.
“مجمع همزیستی و رهایی” به سازگاری عقلانیت و معنویت باور دارد. از همین رو عقلانیت را به مثابۀ جانمایۀ قوای معرفتی انسان می شناسد.
نفی افراط گرایی در سرلوحۀ کار “مجمع همزیستی و رهایی” قرار دارد. زیرا این پدیده در حوزه های گوناگون حامل تهدید ها و خطر های “خود مرکز پنداری” و انکارِ “دیگری” است.
کرامت انسانی و ارزش های حقوق بشری در کانون توجه “مجمع همزیستی و رهایی” قرار دارد، مفاهیمی كه داراي گسترۀ به وسعت زندگي انسان است، همچنان شالودۀ برابری میان انسان ها به شمار می رود.
حضور پرنشاط زنان در همۀ صحنه های زندگی، حقِ آنها و از خواسته های اساسی “مجمع همزیستی و رهایی” به شمار می رود. از همین رو اعلام می نماییم: شناسایی حقِ برابر زنان با مردان را به رسمیت میشناسیم، و گرامی می داریم.
توسعۀ پایدار، پارادایم مطرح در زمانۀ ما برای هدایتِ تحول اجتماعی و اقتصادی به شمار می رود، روند معناداری که با وجودِ مبناهای نظری از پشتوانۀ خِرَد عملی نیز برخوردار است، رویکردی که از یک یکسو با حکمرانی مطلوب و از جانب دیگر با تعادل در بهره وری از منابع طبیعی معطوف به عدالتِ میان نسلی، پیوند اساسی دارد، رخداد تأثیرگذاری که می تواند افغانستان را دگرگون نماید.
مردم افغانستان شایستۀ نظام مشروع، انتخابی و مبتنی بر حاکمیت قانون است، در صورتی که نظام های سیاسی از ضریبِ مشروعیت ارزشی ( رضایت مردم ) و مشروعیت ابزاری ( کارآمدی ) برخوردار نباشند با پرسشِ بزرگی مواجه می شوند و آن “حق تعیین سرنوشت” مردم است، بحرانی که نه از رهگذرِ “زور” یا “سازش”، بلکه از طریق پذیرش و گزینش مردم راه حل منطقی پیدا می کند، در غیرِ آن هر گونه معامله میان گروه بندی ها که حالا هم گاه زمزمه می شود، منجر به ثَبات نخواهد شد و اعتماد اجتماعی را نیز آسیب فراوان می رساند.
از نظر “مجمع همزیستی و رهایی”، افغانستان نیازمندِ میثاق ملی جدید است. منطق ما در این زمینه این است: قانون اساسی که نتواند مطالباتِ جامعه را برآورده کند بایستی بر بنای سازوکارهای حقوقی جایش را برای میثاق جدیدِ ملی در جهتِ تغییرِ مثبت واگذار نماید. امرِ مهمی که ما را وادار می کند، از نقش منفی نخبهگان سیاسی در جهتِ تثبیتِ توسعه نیافتهگی و ناپایداری سخن بگوییم و نیز قبیله سالاری سیاسی را مردود بشماریم.
ما سازگارسازی فرم و محتوای دولت با ساختِ پلورال جامعه که فارغ از برچسپ های ایدئولوژیک و هژمونی جمعی بر کل جامعه باشد را از اولویت های برنامۀ حکومتداری خوب به شمار می آوریم. از نظر ما نوع نظام سیاسی افزون بر مزیت مدنی و تخصصی، با عدالت ساختاری و توسعۀ پايدار نیز از رابطۀ معناداري برخوردار است. از همین رو ما بحث تقسیمات میکانیکی قدرت و مناصب را تحت نام های گوناگون مردود می شماریم و پدرسالاری های سیاسی را مخرب روندِ “جامعۀ باز” تلقی می کنیم، همچنان طرح مفهوم “همه شمول” را مبهم می دانیم و بر “ساختار شمول” بودنِ نظام آیندۀ افغانستان تأکید می کنیم.
از نظر “مجمع همزیستی و رهایی” آزادی بیان یکی از نشانه های مهم جوامع مردم سالار به شمار می رود، این مزیت با وجودِ اینکه حقِ سلب ناشدنی انسان در دوران جدید است، میراث های پیشامدرن انحصارگرایی و تمامیت خواهی را نیز با چالش روبرو می کند.
“مجمع همزیستی و رهایی” بدین باور است که “پیشرفت” با توانایی های آموزشی و فرهنگی هر جامعه، پیوندِ مستقیم دارد، از همین رو در این عصر دانايي، از نظرِ ما دانش، اساسي ترين سرمايه شناخته می شود، به همین جهت تأکید ما بر “توسعۀ انسانی” به منزلۀ هستۀ اصلی تحول در افغانستان است.
به باور “مجمع همزیستی و رهایی” در گفتمان عدالت اجتماعی، عنصرِ مساوات طلبی نقش برجستۀ دارد، به اعتقاد ما برخورداری شهروندان از امکانات و خدماتِ عمومی مشروط به ویژگی های خاص افراد نیست، بلکه همگان به گونۀ برابر مستحق برخورداری از اینگونه امکانات و مواهب اند.
از نگاه “مجمع همزیستی و رهایی”، افغانستان همانگونه که نیازمندِ گذار از وضعیت موجود برای استقرار نظام مردم سالار از رهگذر روند های دموکراتیک است، بر همان مبنا در رابطه با مناسبات اش با کشور های جهان نیز “تنش زدایی” و “اعتماد سازی” با مایه های تمدنی و ارتباطات میان فرهنگی را نیز لازم دارد، روند معناداری که در آن سه عنصرِ “توازن”، “تعامل” و “انطباق” از برجستگی ویژۀ برخوردار اند.
افغانستان نیازمندِ امنیت انسانی است، مزیتی که هدف اش فرارفتن از مفهومِ سنتی امنیت است، و محافظت از هستۀ حیاتی همۀ شهروندان در برابرِ تهدیداتِ شایع را اهم می شمارد، به گونۀ که با شکوفایی و کمال بلند مدتِ آدمی سازگاری داشته باشد، معنایی که ادعای طالبان در رابطه با امنیت را به چالش می کشد و رفتارِ آنها در مواجهه با جنبه های امنیت انسانی را تکاندهنده نشان می دهد، وضعیتِ ناهنجاری که تهدیدات علیه ارزش های حیاتی در افغانستان را به پیمانۀ وسیعی فعال کرده است.
“مجمع همزیستی و رهایی” برای آینده شناسی در رابطه با افغانستان اهمیت اساسی قایل است. از همین رو گرایش دارد که قضایای افغانستان را در گسترۀ تحولاتِ رو به آیندۀ جهان تحلیل کند.
“مجمع همزیستی و رهایی” برای طرح و برجسته کردن مفاهیم یاد شده فعالیت های خودش را تنظیم می کند، همچنان تمامی ظرفیت هایی ضد افراط گرایی را برای همسویی فشرده تر فرا می خواند، تا زبان مشترک برای تغییر را بوجود آورند و از واگرایی در برابر یکدیگر اجتناب نمایند، همچنان تفاوت های شان را همچون فرصت برای گفتگو در نظر بگیرند و نگذارند این مزیت به تضاد مبدل شود.
دوستان گرامی! مهمترین دغدغۀ “مجمع مهر” همانا اسیر شدنِ مردم افغانستان در چنگال تروریزم بین المللی و افراط گرایی قرون وسطایی است، که به گونۀ تکاندهنده ای بویژه سرنوشتِ دختران و زنان افغانستان را قربانی “خودشیفتگی خشونت بار” شان نموده اند، جا دارد مبارزات شکوهمند زنان و دختران افغانستان در برابرِ ستم سیاه افراط گرایی را تمجید نماییم و تأکید کنیم که مجمع مهر در شرایط موجود خود را مکلف می داند که در جهتِ گفتگو، هماهنگی و همسویی هرچه فشرده تر نیروها و ظرفیت های ضد افراط گرایی، تمامی توان خود را به کار می اندازد.
مجمع مهر خواستارِ یک افغانستان معتدل، معطوفِ توسعۀ پایدار و شکل گیری دولت مدنی و عادل است، افغانستانی که انسانِ شهروند در آن از آزادی، برابری و مزیت های عدالت و پیشرفت برخوردار باشد.
دوستان گرامی! یک بار دیگر تصریح می کنم که “مجمع همزیستی و رهایی”، تجربۀ جدیدی از طرح گفتمان روشنفکری توأم با مطالبه گری است که از یکسو عزم شناسایی بحرانِ جامعه را دارد و از سوی دیگر معطوفِ ارتقای توانایی خودش برای نمایاندنِ آن است، همچنان از منظر ارزش های حقوق بشری به آن نگاه می کند و چشمانداز رهاییبخش ارائه می نماید.
این ها تنها در ساحتِ نظری نیستند، بلکه حوزۀ پراتیک را نیز در بر می گیرد و آن تلاش برای سهمگیری در جهتِ همسو سازی ظرفیت ضد افراط گرایی بویژه طالبان است. چیزی که بیم و امیدِ ما هر دو را با خود دارد، بیم از دوام بحران و امید برای بهتر شدن انسجام نیروهای ضد افراطیت در سپهر گفتمانی مشترک.
به امید روزی که دیگر خبری از جهل و جبر، فقر و تبعیض و سرکوب و ستم در افغانستان نباشد. از حضور همه شما سپاسگزارم.